جاده ی آهنی زندگی من

این منم. از ابتدا تا انتها... خفته در وبلاگم کوچکم، گوشه ای در دنیا

تبلیغات تبلیغات

تغییر - چادر به مانتو

عید سفر که رفته بودیم، از یه جایی به بعد خانوم تصمیم گرفت که با چادر نباشه. البته مانتو و روسرویش پوشیده بود. من راستشو بخواین به این حرکت اصلا راضی نبودم و واقعانم نمیخوام ناراحتش کنم. واسه همین از قبل، از بعضی خطوط عقب نشینی کرده بودم. مثلا توی خونشون وقتی باجناقم یا پسرداییاش هستن با مانتو و روسریه، البته اینم بگم که پوشیده و رعایت میکنه، گرچه نمی پسندیدم ولی خب نمیخواستم زیاد اذیت باشه و دست و پاگیر باشه.
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها