جاده ی آهنی زندگی من

این منم. از ابتدا تا انتها... خفته در وبلاگم کوچکم، گوشه ای در دنیا

تبلیغات تبلیغات

حال و هوای این آهنگ

امشب حال و هوای آهنگ هزار و یک شب شادمهر رو کردم آروم گذاشتمشو دارم دارم تایپ میکنم این آهنگ برای جدیدی ها خیلی غریبه و ناشناسه، اما زمانی که شادمهر در اوج و در ایران بود این رو خوند. اولین بار اینو از نوار کاستی که عموم از دانشگاه آورده بودم شنیدم. اون زمان من فکر کنم دوره راهنمایی بودم. به قول امروزیا کلاس هفتم هشتم اینا. چقد شیک و بی آلایشه این آهنگ فکر میکنم شادمهر اگه حالا تحمل میکرد شاید بعضی ناملایمات اون زمان رو و به راحتی تن به مهاجرت نمیداد الآن
ادامه مطلب

تغییر - چادر به مانتو

عید سفر که رفته بودیم، از یه جایی به بعد خانوم تصمیم گرفت که با چادر نباشه. البته مانتو و روسرویش پوشیده بود. من راستشو بخواین به این حرکت اصلا راضی نبودم و واقعانم نمیخوام ناراحتش کنم. واسه همین از قبل، از بعضی خطوط عقب نشینی کرده بودم. مثلا توی خونشون وقتی باجناقم یا پسرداییاش هستن با مانتو و روسریه، البته اینم بگم که پوشیده و رعایت میکنه، گرچه نمی پسندیدم ولی خب نمیخواستم زیاد اذیت باشه و دست و پاگیر باشه.
ادامه مطلب

تغییر- بازگشت به عقاید

تلوزیون آلانمون کوچیکه و یه مدته روی دور این افتادم عوضش کنم جنوب که رفته بودیم خب مشخصه که دیگه معدن وسایل برقی خارجی و علی الخصوص دو برند محبوب و معروف ال جی و سامسونگ که واققعا کیفیت های نمایششون بی نظیره. تلوزیون ها قیمتشون نسبت به اینجا ارزونتر بود ولی خب ورودشون غیرقانونی و بدون گارانتی بود. خیلی با خودم کلنجار فتم. خیلی هاااا که ازینجا بگیرم یا نه...!؟ حتی پدر خانومم که با ما بودن نشست کلی حرف زد قانعم کنه، انواع استدلال ها...
ادامه مطلب

به وقت امشب

امشب سر پسرو اصلاح کردم بعدشم رفتیم حموم یکمم فوتبال نگاه کردیم. میخواستم تحت فشار بزارمش که بره بخوابه، ولی خب حالا یه شب چیزی نمیشه. اونم بازی رئال و بارسا، خودش یکم دید و بعدش رفت خوابید. طفلک فردا بیدار شه میبینه تیمش باخته. یه نکته ای که از این بازی دوس داشتم در دقیقه 95 و 30 ثانیه از 6 دقیقه پایانی بازی، داور یه تصمیم خیلی مهم گرفت که واقعا سخت بود و یک پنالتی سرنوشت ساز رو بعد از VAR ملغی اعلام کرد.
ادامه مطلب

دعوای پسر بزرگ

پسر برخورد بدی با پسر جدید داشت حساب کنین یه پسر ده ساله، یه پسر دو ساله رو هل بده بیفته به خاطر این، بدجور پسرو دعوا کردم، البته ماشاالله حاضر جوابم هست، نسبت به من که نه ولی نسبت به مامانش آره بالاخره بهرحال رفتارهای اشتباه والدین نسبت به بچه، یه جا خودشو نشون میده، و یواش یواش دیگه نمودش داره مشخص میشه. منم برخوردم خوب نبود البته. باید خیلی بشینیم با خانوم حرف بزنیم، پست هایی که توی اینستا با این موضوع ذخیره کردم رو باید با هم دوره کنیم.
ادامه مطلب

و کلاس موسیقی من

و بالاخرررره کلاس موسیقی رو شروع کردم. قبلا گفتم توی وب که یه دوستی دارم که تو کار موسیقیه، با ایشون شروع کردم. ازونی که فکر‌میکردم خیلی بهتر شروع شد. خب من چون خودم فعلا ارگ ندارم، دوستم کلید آموزشگاشو داد، گفت هر وقت خواستی خودت بیا، این تمرینایی که گفتم رو انجام بده. دیگه اینشه فکرشو نمیکردم. خیلی خوب شد، اینجوری هر وقت بخوام میتونم برم تمرین کنم. سعی میکنم زمان های پرت و افتاده برم جوری که زمان بودنم کنار خانواده صدمه نخوره، و واقعا نمیخوام حتی ذره ای
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها